چپِ مصدقی
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۹۴۲۲۴
تین نیوز
فریبرز رییسدانا، اقتصاددان و مدافع سرسخت حقوق کارگران روز دوشنبه 26 اسفند در سن 71 سالگی و در پی ابتلا به کرونا در بیمارستان درگذشت.
به گزارش تیننیوز به نقل از روزنامه اعتماد، رییسدانا، استاد اقتصاد دانشگاه تهران بود که در کانون نویسندگان نیز عضویت داشت. او اقتصاد را در «مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن» فرا گرفت؛ یکی از مراکز آکادمیک اقتصاد لیبرالی در جهان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید کمتر کسی فکر میکرد از دل این مرکز یک اقتصاددان با باورهای سوسیالیستی فارغالتحصیل شود. او از عقاید سوسیالیستی خود برای دفاع از حقوق طبقات آسیبپذیر استفاده میکرد که به همین دلیل نیز در محافل اقتصادی از او با عنوان یک اقتصاددان «چپگرا» نام برده میشود.
از مهمترین آثار او میتوان به «آزادی و سوسیالیسم»، «اقتصاد سیاسی توسعه» و «منش روشنفکری» اشاره کرد. چهره و صدای فریبرز رییسدانا عمدتا با سخنرانیها و مصاحبههای آتشین او در مطبوعات و رسانههایی به یاد آورده میشود که او را به «لحن صریح» و پایبندی بر «قواعد فعالیتهای مدنی» میشناختند. همین «زبان سرخ» او بود که بارها پای او را به دادگاه و محکمه کشاند.
اولین بار در 28 آذر ماه 1389 که به «هدفمندی یارانهها» و افزایش نرخ بنزین به شدت تاخت و گفت که «از یارانه به طبقات محروم دفاع میکند...» اما «اینکه به یکباره یارانهها قطع شود و به جای آن پول اندکی به مردم داده شود به رفاه همگانی منجر نمیشود.» او تا روزهای پایانی زندگی خود بر این باور بود که میتوان نظامهای اقتصادی جهان را بر اساس رابطه کار و سرمایه تحلیل کرد و همواره به نقد وضع موجود به خصوص شرایط طبقه کارگر میپرداخت.
برابری بزرگترین میراث تبار انسان است
رییسدانا «جهان سرمایهداری» را «پر از فساد» مینامید و معتقد بود: «انباشت سود و سرمایه برای نظامهای سرمایهداری بسیار مهم است در حالی که انسان باید اولویت اول باشد.» به گفته او؛ «برای سرمایهداری زمانی دموکراسی اهمیت دارد که بتواند به وسیله آن سود و سرمایه بیشتری کسب کند.» این اقتصاددان چپگرا در مصاحبهای، سیاستهای مطلوب اقتصادیاش را اینگونه توصیف میکند:«من اگر بودم، قانون کار را به نفع طبقه کارگر بازنگری میکردم. اجازه نمیدادم تجارت خارجی تا این اندازه رشد کند. اجازه ورود کالاهای بنجل چینی را نمیدادم. شرایط عضویت در سازمان تجارت جهانی را به هر قیمتی نمیپذیرفتم. خصوصیسازی را با سرمایهداران شبهدولتی و وابسته به نهادها دنبال نمیکردم. اجازه نمیدادم، بانکها مثل قارچ در خیابانهای شهر برویند. نظارتها را حذف نمیکردم و اینگونه به نظام یارانهها لطمه نمیزدم.»
او در خصوص بدیل خود از جهان نیز در یک جمع خصوصی عنوان کرده بود:«بدیل مانند دیوار چین نیست که نافی یک نظر و جایگزینکننده یک نظر دیگر باشد. وقتی میتوان از بدیل سخن گفت که به شناخت دردها و ریشههای آن بپردازیم. بدیل را باید خود مردم و تودهها بیابند. بدیلها را زمانی میتوان ساخت که از دل میدانها و از کف خیابانها بیرون آمده باشد.»
نیاز کارگران تشکل مستقل است
بخش بزرگی از فعالیتهای مدنی رییسدانا برای کارگران بود. او هر ساله با نزدیک شدن به زمان برگزاری جلسات تعیین حداقل مزد کارگران به نگارش مقالهها و یادداشتهایی در خصوص رقم حداقل مزد میپرداخت. آخرین یادداشت او در این خصوص مربوط به بهمن سال گذشته و پیش از برگزاری نشستهای تعیین مزد است که بار دیگر بر این موضوع تاکید کرده که «کارگران تا زمانی که تشکلی مستقل نداشته باشند، نمیتوانند مذاکرات سازندهای با نمایندگان تشکل کارفرمایی برای تعیین مزد داشته باشند.» او بر این باور بود که «در نبود تشکل کارگری و وجود تشکلهای قدرتمند کارفرمایی و با گرایش دولت به نفع کارفرماها حدود 70 درصد از جمعیت 14 میلیونی کارگران زیر خط فقر مطلق هستند.» میگفت:«با وجود تورمی که به اقتصاد ایران تحمیل شده ۷۰ درصد کارگران و بیش از آن زیر خط فقر مطلق هستند. به این ترتیب در سال جدید(98) برای این مذاکرات شرایطی لازم است که بتواند زندگی طبقه کارگر را به علاوه وضعیت اقتصادی از این نابسامانی نجات بدهد.»
او در خصوص تعیین رقم دستمزد نیز معتقد بود باید بر اساس مستندات صحبت شود اگر بنشینیم و بخواهیم همین طور روی هوا صحبت کنیم و بگوییم تو گفتی ۴-۵ میلیونتومان، من میگویم ۵/۵ میلیونتومان پس من انقلابیترم، یکی دیگر از پشت بام و پنجره سرش را میآورد تو و میگوید تو گفتی ۵/۵ ما میگوییم ۶/۵ میلیون و اصلا ما خود لنینایم.» او در خصوص فاصله میان دستمزد کارگران و توسعه و رشد اقتصادی نیز معتقد است:«چنین دستمزد و نحوه توزیع درآمدی مانع توسعه و رشد اقتصادی است. یعنی بحران ما در افت فعالیتهای تولیدی با چنین نحوه توزیع درآمدی گره خورده است. کسانی که میگویند، اول بگذاریم تولید کنیم بعد ببینیم چطور توزیع کنیم، فکر میکنند اقتصاد یک ظرف کیک است که اول بگذاریم این کیک را از قنادی بیاورند بعدا چاقویش را هم درست کنند، بعدتر یک پدربزرگی هم بنشنید صدر مجلس و آن را بین ما تقسیم کند. نه چنین نیست. توزیع اتفاقا باید قبل از تولید شکل بگیرد. برای اینکه اقتصاد روی هوا که نیست. اقتصاد محصول تولید، منابع و زیرساختهای موجود است. اتفاقا قدرت و چگونگی نحوه توزیع این منابع است که امکان تولید را در دورههای بعد میسازد.» او در شرایط حساس تحریم بدیل خود از شرایط را اینگونه توصیف میکند:«راه نهایی بلندمدت در شرایط تحریمهای فعلی، این نیست که دل به سلطه همیشگی ایالات متحده بدهیم. در مقابل جنگافروزیها هم تهدیدهای نظامی راهگشا نیست. در مقابلش به نظر من، دموکراتیزاسیون داخلی است. اگر تودههای مردم بر سر قدرت بنشینند، اگر طبقه کارگر ایران سهم واقعی خودش را از آن همه ارزش و تلاشی که ایجاد میکند، بردارد هیچ ارتشی از ایالات متحده و هیچ بمب اتمی نمیتواند بر این مردم فایق بیاید. راه مقاومت ما در مقابل ایالات متحده، قدرت مردمی است.»
مصدق مدتها بود که میدانست لیبرالیسم مرده است
رییسدانا در یک میزگرد که به بررسی دستاوردهای اقتصادی دولت مصدق میپرداخت، او را فردی لیبرالمنش میدانست که در اقتصاد راه و روش لیبرالیسم را ترک کرده و به اتخاذ سیاستی اقتضایی مبتنی بر 3 اصل استقلال ملی، عدالت اجتماعی و دموکراسی دست زده است. هر چند به اعتقاد او، مصدق در آن شرایط و با وجود همه کاستیها و شاید اشتباهاتش یکی از درخشانترین کارنامههای سیاسی، اقتصادی و حقوقی کشور را داشت. به اعتقاد رییسدانا نخبگانی مانند حسنک وزیر، میرزا تقیخان امیرکبیر و دکتر محمد مصدق در طول تاریخ ایران که خودکامگی و جباریت در آن فراوان بوده، انگشتشمار و محدودند. این اقتصاددان معتقد است، مصدق اساسا با لیبرالیسم وارد دنیای سیاست شده و میتوان رد پای او را در جریان جنبش مشروطه پیدا کرد اما در طول زمان خودش را تغییر داد و کامل کرد. رییسدانا در ادامه صحبتهای خود در این میزگرد خاطرنشان کرد:«او از نخستین کسانی بود که فهمید پدیدهای به نام لیبرالیسم دیگر وجود خارجی ندارد و مدتهاست مرده است و از کسانی بود که فهمید، میتوان منش لیبرالی را حفظ کرد اما سیاستهای ویژه اقتصادی، سیاسی و حقوقی را مطابق شرایط روز مطرح کرد.»
رییسدانا به محض قدرت گرفتن اصولگرایان در قالب دولت نهم، اتخاذ سیاست هدفمندی یارانهها را به باد صریحترین انتقادها گرفت. او هدفمندی یارانهها را سیاستی «نئولیبرالی» میدانست که نمیتواند به سود جامعه و مردم باشد. به اعتقاد او دولت به عنوان نهاد بالادستی نه از طریق شوکدرمانی که از طریق «توهمدرمانی» وارد شد تا بتواند مشکلات اقتصادی نشأت گرفته از تحریمها را درمان کند. او ساعاتی پیش از اجرای هدفمندی یارانهها گفت:«این اقدام به معنای فشردن گلوی کارگران و زحمتکشان و حمله همهجانبه به سفره خالی آنان است.».
دغدغه عدالت
رییسدانا این اواخر با بیماری نیز دست و پنجه نرم میکرد. او که سالها در هیات کارشناسی ماهنامه قدیمی «صنعت حمل و نقل» مشغول به فعالیت بود؛ این اواخر نیز همچنان در جلسات این هیات شرکت کرده است. نزدیکانش میگویند که او 20 روز پیش مبتلا به بیماری کووید-19 شده و از 5 روز پیش در بیمارستان پارس تهران بستری شد و صبح دیروز تلاش پزشکان پاسخ نداد تا یکی از بزرگترین اقتصاددانان مدافع آزادی و عدالت چشم از جهان ببندد. او در جایی گفته است:«عدالت، پدیدهای جدا از آزادی نیست. عدالت نه مانع آزادی که مکمل آزادی است و آزادی نه مانع عدالت که مکمل عدالت است. به تعبیر من، همین طور که طبق تعریف لیبرال دموکراسی مردم به صورت برابر و آزاد پای صندوق رای رفته و رای میدهند چرا در صحنه اقتصاد نباید چنین باشد؟ چرا باید اقتصاد را از سیاست جدا کنیم؟ چرا باید تمامیت جامعه را از آن بگیریم؟ در صحنه اقتصاد و محیط کار هم، همه با هم برابر نیستند».
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: تین نیوز
کلیدواژه: فريبرز رييس دانا حقوق كارگران هدفمندی یارانه ها طبقه کارگر رییس دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۹۴۲۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظهور یک قدرت اقتصادی جدید؛ اقتصاد هند چقدر قوی است؟
نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته رشد اقتصادی هند به رهبری نارندرا مودی را مورد بررسی قرار داده است. از منظر این نشریه، باوجودی که آقای مودی قدمهای مثبت بسیاری برداشته است، اما برخی نقاط ضعف او میتواند او را از تحقق وعدههایش بازدارد.
به گزارش اکو ایران، به گفته اکونومیست، انتظار میرود شش هفته دیگر نارندرا مودی در سومین دوره نخست وزیری برنده شود، که موقعیت او را به عنوان مهمترین رهبر هند از زمان جواهر لعل نهرو تثبیت میکند. پیروزی انتخاباتی این پسر چای فروش در واقع نشان دهنده مهارت سیاسی او، قدرت ایدئولوژی ملیگرای هندی و فرسایش نهادهای دموکراتیک اوست. با اینحال نشان دهنده حسی میان رای دهندگان عادی و نخبگان هند درباره این است که او رونق و قدرت را برای هند به ارمغان میآورد.
هند نارندرا مودی تجربهای از ثروتمند شدن در میانه جهانی زدایی و تحت رهبری قدرتمند است. اینکه آیا هند میتواند در طول ۱۰ تا بیست سال آینده به سرعت رشد کرده و از تنش دوری کند سرنوشت ۱.۴ میلیارد نفر و همچنین اقتصاد جهان را تعیین خواهد کرد. از منظر اکونومیست، فرمول مودی میتواند تا جایی کار کند، ولی درباره اینکه آیا موفقیت هند میتواند ادامه یابد و آیا این مساله به ماندن او در قدرت بستگی دارد سوالاتی وجود دارد.
هند با رشد اقتصادی ۶ تا ۷ درصد، سریعترین نرخ رشد را در میان کشورهای بزرگ دارد. دادههای جدید نشان میدهند که اعتماد بخش خصوصی آن در بالاترین سطح از سال ۲۰۱۰ قرار دارد و درحالی که امروز پنجمین اقتصاد بزرگ جهان است میتواند تا سال ۲۰۲۷ به سومین اقتصاد جهان پس از آمریکا و چین تبدیل شود. نفوذ هند به روشهای جدیدی نمایان میشود. شرکتهای آمریکایی ۱.۵ میلیون کارمند در هند دارند، که بیش از هر کشور خارجی دیگری است. بازار سهام آن چهارمین بازار ارزشمند جهان است و بازار هوانوردی آن در رتبه سوم قرار دارد. خرید نفت روسیه توسط هند قیمتهای جهانی را تغییر میدهد. افزایش ثروت به معنای افزایش نفوذ ژئوپلتیک است؛ پس از بالاگرفتن تنش در کانال سوئز، هند ۱۰ کشتی جنگی در خاورمیانه مستقر کرد.
اگر به دنبال یک "چین دیگر" هستید که با محوریت تولید ایجاد شد، آن هند نیست. این کشور در زمان رکود تجارت کالا و اتوماسیون تولید توسعه مییابد؛ بنابراین نیاز به مدل جدیدی برای رشد دارد. یکی از محورهای این رشد "برنامه عظیم زیرساخت"هاست که بازار واحد گستردهای را بههم پیوند میدهد. هند ۱۴۹ فرودگاه دارد و هرسال ۱۰ هزار کیلومتر جاده و ۱۵ گیگا وات ظرفیت انرژی خورشیدی اضافه میکند. برخی از این زیرساختها، چون پرداختهای دیجیتال، بازارهای سرمایه مدرن و بانکها نیز نامشهود هستند. همه اینها به شرکتها امکان میدهد از اقتصاد مقیاس بهره ببرند.
محور دوم "رشد صادرات خدمات" است که به ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور رسیده است. تجارت جهانی در خدمات هنوز درحال رشد است و "شرکتهای فناوری اطلاعات هند" مراکزی ایجاد کردهاند که تحقیق و توسعه و خدماتی، چون قوانین و حسابداری به شرکتهای بین المللی عرضه میکنند. اما باوجود پردیسهای فناوری شیک، هند همچنان یک جامعه نیمه روستایی است؛ و این مساله سومین و آخرین محور رشد را توضیح میدهد؛ مدل جدیدی از سیستم رفاه که در آن صدها میلیون نفر از مردم فقیر هند پرداختهای انتقالی دیجیتال دریافت میکنند. دادههای جدیدی نشان میدهند که سهم جمعیتی که زیر خط فقر جهانی ۲.۱۵ دلار در روز زندگی میکنند از ۱۲ درصد در سال ۲۰۱۱ اکنون به زیر ۵ درصد کاهش یافته است.
اما نارندرا مودی لایق چه میزان اعتبار است؟ موفقترین سیاستهای او از دستورالعملی استفاده میکند که در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ در هند ظهور کرد؛ اما هیچ ایرادی ندارد. او برای جلوبردن اصلاحات متوقف شده، نظارت شخصی روی تصمیمات مهم و سرکوب عقب ماندهها و مخالفان بوروکراسی قابل تقدیر است. برخی میگویند او "سرمایه داری رفاقتی" را پرورش داده است. با اینحال، گرچه برخی شرکتهای بزرگ امتیازاتی گرفتند، تمرکز در تجارت درحال کاهش است، فساد محو شده است و کسبوکارها تنوع بالایی دارند. اگر او پیروز شود هند به رشد قوی ادامه خواهد داد. سطح متوسط نیز همینطور خواهد بود: ۶۰ میلیون نفر بیش از ۱۰ هزار دلار در سال کسب خواهند کرد؛ که این تعداد تا سال ۲۰۲۷ به ۱۰۰ میلیون نفر میرسد.
بااینحال، هند با یک مشکل ترسناک روبروست. از یک میلیارد نفر جمعیت در سن کار این کشور تنها ۱۰۰ میلیون نفر شغل رسمی دارند و باقی اکثرا کار موقتی دارند یا بیکار هستند. نخست وزیر هند برای جذب برخی از نیروی کار از یک برنامه مشوق دولتی برای ارتقای تولید استفاده میکند. ولی حتی اگر این برنامه به اهداف خود برسد، تنها ۷ میلیون شغل ایجاد میکند.
از منظر اکونومیست، اقتصاد هند برای حفظ رشد خود باید اشتغال انبوه ایجاد کند. یکی از راهها بزرگتر شدن بخش فناوری اطلاعات است که به عنوان یک قطب دیجیتالی سازی جهان عمل کند و مجموعهای از صنایع صادراتی که مالی، غذا و دفاع را دربر میگیرد. هزینه کارگران در این صنایع نیز میتواند به نوبه خود در سایر بخشها اشتغال ایجاد کند. یک بازار داخلی کارآمد و واحد بهرهوری کلی را افزایش میدهد و رفاه هدفمند میتواند به کسانی که عقب ماندهاند کمک کند. برای این منظور، هند باید آموزش و کشاورزی خود را متحول کند، و امکان مهاجرت بیشتر از شهرهای شمالی پرجمعیت را به سمت شهرهای جنوبی و غربی فراهم کند.
با این معیارهای برجسته، نارندرا مودی حرف زیادی برای گفتن ندارد. حزب بهاراتیا جاناتا استعداد و ایدههایی دارد، اما بیشتر روی ایدئولوژی متمرکز است. رشد غیرلیبرالیسم، مخالفت سیاسی و آزادی بیان را محدود کرده است. این واقعیت که شرکتها از مودی میترسند میتواند علت عدم رشد سرمایه گذاری را توضیح دهد. روند آماده کردن عموم برای تغییرات اجتماعی گسترده در دهه ۲۰۳۰ به درستی آغاز نشده است و بازسازی آموزش، شهرها و کشاورزی نیاز به همکاری دولتهای محلی دارد، که توسط بهاراتیا جاناتا اداره نمیشوند، و همینطور گروههای اجتماعی که با اختلال مواجه هستند.
سوالی که درباره هند و اقتصاد وجود دارد این نیست که آیا نارندرا مودی پیروز خواهد شد یا نه، بلکه این است که آیا او رشد خواهد کرد. او در سن ۷۳ سالگی ممکن است قدرت مدیریت خود را روبه افول بیابد. برای ایجاد یک دستورکار اصلاحی جدید، در سطح چیزی که در دهه ۱۹۹۰ ظهور کرد، و برای تقویت یک اقتصاد مبتنی بر دانش که به مردم برای تفکر خود پاداش میدهد، او باید انگیزههای استبدادی خود را تعدیل کند. همچنین برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی بیشتر و یافتن یک جانشینی با تفکر رشد، حزب او باید "سیاستهای شوونیستی" خود را مهار کند. اگر چنین نشود، ماموریت نوسازی ملی مودی، وعدههای خود را محقق نخواهد کرد.